بچه کربلا

خبری نیست به جز درد فراق

خبری نیست به جز درد فراق

بچه کربلا

بهتر این بود که خودمو سرگرم کنم . حالا چی بهتر از سرگرم شدن به امام حسین علیه السلام .

کلمات کلیدی
آخرین مطالب
نویسندگان

کرامت امیر مؤمنان علیه السّلام

دوشنبه, ۶ بهمن ۱۳۹۳، ۰۲:۰۱ ب.ظ

[٨٩]-٢۴-راوندى روایت کرده که: مرد سیاه پوستى نزد على بن ابى طالب علیه السّلام آمد و عرض کرد:اى امیر مؤمنان! من دزدى کرده‌ام مرا پاک کن. امیر مؤمنان علیه السّلام در حالى که از او رو بر مى‌گرداند فرمود: شاید تو از جاى غیر محفوظ و باز دزدى کرده‌اى، عرض کرد: از جاى محفوظ و در بسته دزدى کرده‌ام. فرمود: شاید نه به حدّ نصاب (که در اجراى حدّ لازم است) دزدى کرده‌اى. عرض کرد: به حدّ نصاب دزدى کرده‌ام. پس چون سه بار اقرار کرد، امیر مؤمنان علیه السّلام (اجراء حدّ فرمود) ، دست او را قطع کرد، او دست بریدۀ خود را برداشت و رفت، و در راه مى‌گفت: دستم را برید امیر مؤمنان و امام پارسایان و پیشواى رو سپیدان و آبرومندان و پادشاه بزرگ دین و سرور اوصیا و همچنان حضرت علیه السّلام را مى‌ستود. حسن و حسین علیهما السّلام با او برخورد کرده، این ستایشها را از او شنیدند پس نزد پدر آمده عرض کردند: «در راه مرد سیاه پوستى را دیدم که شما را مى‌ستود» ١. امیر مؤمنان علیه السّلام کسى را فرستاد تا او را بیاورد. چون آمد به او فرمود: دست راست تو را بریده‌ام و تو مرا مى‌ستایى؟ عرض کرد: اى امیر مؤمنان علیه السّلام! تو مرا پاک فرمودى، محبّت تو با گوشت و خون و استخوانم عجین است، اگر مرا قطعه‌قطعه کنى محبّتت از دلم نخواهد رفت. امیر مؤمنان علیه السّلام! براى او دعا فرمود و دست بریده‌اش را (گرفته) در جاى خود نهاد. پس دستش مثل گذشته، خوب و سالم شد.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۱۱/۰۶
رضا نودهی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی