فقط چند لحظه مانده بود
دستانم به ضریحتان برسد
این خواب لعنتی اگر می گذاشت حسین
فقط چند لحظه مانده بود
دستانم به ضریحتان برسد
این خواب لعنتی اگر می گذاشت حسین
وقتی دلــم هوای خرابات می کند
آهسته با حسـین مناجات می کند
عکس حــــرم ،مقابل چشمم میاید و
زیبایی ِ ضـــریح، مرا مات می کند…
از بس کریم بوده و حلال مشکلات
هر کس غلام اوست مباهات می کند
گفتند: نوکــری که برایش نفس زده
با مــــادرش به حشرملاقات می کند
سلام این بنده ی گنه کار را هم پذیرا باش ...نه به دلیل گنه کاری من بلکه بخاطر بزگواریت
این شب جمعه هم جاموندم انشاالله شب جمعه های بعدی توی حرم ارباب کنار قتلگاه خوندن زیارت عاشورا اخ ارباب بطلب ما رو ...
دلم خیلی تنگ شده ...
اخه اولین بار رفتم حرم قسمت نشد شب جمعه حرم باشم
دلم تنگ شده برای اون لهظه های که از هتل حرکت میکردم سمت حرم به حرکت پرچم ابی عبدالله نگاه میکردم و حال میکردم
ولی الان دورم...چه کار کنم
هم دم و مونسم شده عکس حرم
دیکر این دورى را نمیتوان درنوشتن ها کنجاند
باید راه بیفتیم....
کربلا دردیست که خودکربلا هم درمانش نمیکند
آدم دوست دارد ساکن آنجاشود