بچه کربلا

خبری نیست به جز درد فراق

خبری نیست به جز درد فراق

بچه کربلا

بهتر این بود که خودمو سرگرم کنم . حالا چی بهتر از سرگرم شدن به امام حسین علیه السلام .

کلمات کلیدی
آخرین مطالب
نویسندگان

۲۶ مطلب با موضوع «شهدا» ثبت شده است

اى روساى مملکتى و مسئولین از یکایک شما خواهش می کنم که اگر این مسئولیت بزرگى که بردوش شماست و باکمال رغبت نمى توانید انجام بدهید واگذار به اشخاص مورد اطمینان کنید.

شهید واعظی,تدارکات,سپاه,لجستیک,آماد و پشتیبانی,دفاع مقدس,خاطرات,زندگی نامه,شهید

تاریخ ‌تولد :1314/6/5 
تاریخ شهادت:1363/10/10

فرازی از وصیت نامه شهید سید حسن واعظی

1. بعد از حمدى بى پایان از الطاف و رحمت هاى الهى خصوصا نعمت ارزانى داشتن اسلام و قرآن و تشیع و امامت و ادامه آن یعنى اصل مسلم اسلامى از ولایت فقیه. 
2. از خانواده می خواهم که از پیش گاه خداوند بخواهید شهیدى که براى بارور شدن انقلاب اسلامى داده اید و این قربانى ناقابل که در راه ولایت فقیه داده اید را قبول فرماید.

3. همیشه صبور باشید تا دیگران نیز از شما سرمشق بگیرند و همیشه با دل شکسته و با تعهد به اسلام از خداوند نابودى دشمنان اسلام را خواهان باشید در فکر اسلام باشید که اسلام در خطر است. 
4. فرزندانم شما موقعى فرزندانم هستید که به آنچه اسلام و پیامبر اسلام گفته است عمل کنید. 
5. همسرم تو خود میدانى و عامل آن هستى که یک مادر خوب در این کلبه کوچک و محقر مى تواند دانشگاهى اسلامى بسازد فرزندان را بسازد و تربیت کند که دنیاى اسلام را آباد کند و شرایطى لازم است که امیدورام خداوند به آبروى جدتان زهرا (سلام الله علیها) یار و یاور شما باشد. 
6. وحدت را حفظ کنید و با شرکت در نماز جمعه که بزرگ ترین سلاح مى باشد ضربه محکمى بر دهان ابر قدرت هاى جهان خوار بزنید. این هدیه خدا را تنها نگذارید. 
7. از نماز شب کوتاهى نکنید که این راهى است براى رسیدن به کمال انسانى. 
8. اگر از کشته شدن من باخبر شدید خواهش مى کنم خوشحال بوده و به جاى تسلیت به خانوداه ام تبریک بگویید. 
9. به یاد حسین زهرا (سلام الله علیها) و اهل بیت غریبش گریه کنید. وقتی که مرا از تابوتم برمى دارید و در خاک مى گذارید براى شهادتم به یکدیگر تبریک بگویید. 
10. برادران پاسدار، سعى کنید از انقلاب اسلامى و گسترش آن برمبناى ایدئولوژى اسلام اصیل خواسته هاى جمهورى اسلامى و در راس آن فقط ولایت فقیه را خوب پاسدارى کنید. 
11. سعى کنید سپاه را در کالبد تشکیلات به پیش ببرید چرا که به گفته شهید مظلوم بهشتى انقلاب که فاقد تشکیلات باشد پایه هایش فرو مى ریزد. 
12. اى امت اسلامى، هرگز فریب منافقین و روشنفکران غرب زده و شرق زده را نخورید و روحانیت مبارز را حامى باشید. 
13. اى روساى مملکتى و مسئولین از یکایک شما خواهش می کنم که اگر این مسئولیت بزرگى که بردوش شماست و باکمال رغبت نمى توانید انجام بدهید واگذار به اشخاص مورد اطمینان کنید. 
14. در پایان خدایا بسوى تو مى آیم مرا در جوار رحمت خود سکنى ده.

شب بیست و یکم رمضان مورخ /63/10/4 اذان صبح

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ اسفند ۹۳ ، ۱۳:۰۰
رضا نودهی

اما پیامى هم برای همه برادران و خواهران ایرانى دارم از آمدن بچه هاى خود به جبهه هاى حق علیه باطل و نور علیه ظلمت خوددارى نکنید بگذارید بیایند به این دانشگاه الهى که استاد این دانشگاه سالار شهیدان حسین ابن على (ع) است

شهید ستارى,تدارکات,سپاه,لجستیک,آماد و پشتیبانی,دفاع مقدس,خاطرات,زندگی نامه,شهید




فرازی از وصیت نامه شهید حسین ستارى

1.       امروز امریکا باید بداندکه هیچ گاه چنین امتى شکست نمى خورد تا این رهبر و این امام زمان (عج) است ما شکست نمى خوریم و نخواهیم خورد.

2.       اى مادران، پدران و خواهران و برادر شهدا باید جلوى کسانى را که مى خواهند از راه بى حجابى شما را خرد کنند بگیرید.

3.       پدر و مادر عزیزم شما هیچ ناراحت شهادت من نباشید راضى نیستم گریه کنید براى من، مواظب باشید دشمن شاد نشود.

4.       شهدا امانت هایى بودند که خداوند متعال آنان را که به جوار رحمت حق تعالى پیوستند به شما پدران و مادران داده بود هیچ نباید ناراحت باشید.

5.       خوشا به حال این چنین پدر و مادرهایى که چنین افتخارى نصیب شان شده است.

6.       اما پیامى هم برای همه برادران و خواهران ایرانى دارم از آمدن بچه هاى خود به جبهه هاى حق علیه باطل و نور علیه ظلمت خوددارى نکنید بگذارید بیایند به این دانشگاه الهى که استاد این دانشگاه سالار شهیدان حسین ابن على (ع) است

7.       این عشق حسین است که ما را به این بیابان هاى سوزان و آن کوه هاى سرد کردستان کشانده است پس مانع سر راه بچه هایتان نشوید

8.       من نمى خواهم هم چو مفلوکان در بستر بمیرم میرم تا همچو مردان در دل سنگر بمیرم زندگى خواب است اما جرعه جام شهادت می کشم سر تا به بزم عشق شیرین بمیرم.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ اسفند ۹۳ ، ۱۲:۵۸
رضا نودهی

ر شهید تسلیت جایز نیست و شما نیز تسلیت نگوئید و تسلیت نپذیرد بلکه تبریک بگوئید و فقط به تبریکها پاسخ گوئید تا روح شهادت طلبى مسلمین هر چه بیشتر و بیشتر شکوفاتر شود.

شهید فرازی از وصیت نامه شهید محسن شکری قلعه سفیدى,تدارکات,سپاه,لجستیک,آماد و پشتیبانی,دفاع مقدس,خاطرات,زندگی نامه,شهید



تاریخ‌تولد : 1336/1/20 
تاریخ شهادت : 1361/1/2

فرازی از وصیت نامه شهید شکرى قلعه سفیدى

1. و آن کسى که در راه خدا کشته شد مرده نپندارید بلکه او زنده ابدیست لکن همه شما این حقیقت را درک نخواهید یافت .

2. پاسدارم و هر گز نکنم پشت به میدان        گر سر برود من نروم از سر پیمان

3. کم کم احساس میکنم مى توانم شاهد زیباى شهادت را در آغوش خود بفشارم و تا ابد ازخود جدا نکنم.


4. این شهادت به زودى نصیب من خواهد شد ولى آیا کشته شدن مرا مى توان شهادت نامید به خدا نا امید نیستم.

5. شهادت یک انتخاب است . انتخابى آگاهانه و مشتاقانه حرکتى است شتابدار بسوى معشوق که نصیب هر کسى نمى شود پس گریه بر شهید جایز نیست.

6. بر شهید تسلیت جایز نیست و شما نیز تسلیت نگوئید و تسلیت نپذیرد بلکه تبریک  بگوئید و فقط به تبریکها پاسخ گوئید تا روح شهادت طلبى مسلمین هر چه بیشتر و بیشتر شکوفاتر شود.

7. چقدر دورند از حقیقت کسانى که مدفون در و جود خویشند.

8. چقدر دورند کسانى که دین را سپر جانشان ساخته اند در حالی که سنت پیامبربه ما مى آموزند که جان را سپر دین قرار دهیم.

9. عزیزانم تنها شهادت طلبى نمى تواند کارا باشد و درکنار این روح باید که فکرى اسلامى و منسجم ، مترقى و قوى وجود داشته باشد و این چیزى نیست به جز خط امام خطى که نه تنها امروز لازم است  بلکه خطى کلى براى حرکت دائمى مسلمین و بر شما ست که این فکر را که فکرى مستقل و جدا از فکر احزاب و گروهکهاست افزایش دهید.

10. قوانین امام خمینى را بدون چون و چرا بپذیرید که سعادت ابدى در آن است و جهاد را فراموش نکنید که جهاد فى سبیل الله شکل تکامل مبارزاتى است .

11. در شهادتم مشکى نپوشید و لباسى بپوشید که در عروسیم پوشیده‌اید و در ضمن زیاد هم گریه و زارى نکنید زیرا دوست ندارم دشمن اسلام شاد شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ اسفند ۹۳ ، ۱۲:۵۷
رضا نودهی

منم بنده ذلیل و ناتوان درگاهت میدانم که مرا دوست داشتی و با اینکه توبه ام را شکستم باز با روی باز و گشاده مرا پذیرفتی و به من لطف کردی که مرا به این مکان مقدس آوردی و زبانم را به حمدو ثنای خود آشنا ساختی و باطنم را به دوستی خود آشنا کردی و علاقه ام را به چهارده معصومت افزون کردی زبانم را به ذکر و دعا به در گاهت آشنا نمودی و مرا در راهی که در پیش داشتم ثابت قدم گردانیدی

 

 

بسمه تعالی

آنکس که تورا شناخت جان را چه کند
فرزند و عیال و خانمان را چه کند
دیوانه کنی هردوجهانش بخشی
دیوانه تو هردو جهان را چه کن

ان الله اشتری من المومنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه یقاتلون فی سبیل الله فیقتلون و یقتلون ...وذلک هوالفوز العظیم
توبه 111
همانا خداوند جان و مال مومنین را به بهای بهشت از ایشان خریداری نموده که در راه خدا جهاد می کنند سپس می کشند و خود کشته میشوند.... واین سعادت پیروزی عظیمی است.

ای گشایش بخش دلهای پرغم و اندوه و ای پناه بخش هر ناکام و بیکس و بی پناه بار دیگر به درگهت روی آوردم باردیگر حیران و سرگردان به درب خانه تو آمدم نادم و منکسر ، پشیمان آمده ام زیرا در طاعت تو که امر کردی من کوتاهی نمودم و سهل شمردم بعصیان پرداختم و چنانکه باید و شاید بطاعت تو قیام نکردم و از اینکه تو مرا از گناهان و معصیت ها نهی می کردی و من بازهم به انجام آن اصرا می کردم و دیگر اینکه نعمت های بیشمارت را در اختیار من قراردادی و من در شکر آن کوتاهی کردم، خوبیم را میخواستی ولی من به خودم ظلم کردم و تو مرا صدامیزدی ولی من از تو دور میشدم و آنقدر رحمت و احسان تو زیاداست. بارالها تو چقدر رحیمی که مرا به خود نزدیک کردی که توبه من گناهکار که محبوب و پسندیده تو است قبول کردی.
بارالها بارها لبیک گفتم و در این مکان مقدس در این جایی که از هرنقطه ای به تو نزدیک تر است قدم نهادم و لی گویا خالصانه نبود که نپذیرفتی.
ومن ای خدا بنده ضعیف و درمانده توام که مرا امر فرمودی برای انجام حوائج و رفع مشکلات بدرگاهت دعا کنم من هم امرت را اطاعت کردم و بحضورت بخاک ذلت و عبودیت افتادم.

منم بنده ذلیل و ناتوان درگاهت میدانم که مرا دوست داشتی و با اینکه توبه ام را شکستم باز با روی باز و گشاده مرا پذیرفتی و به من لطف کردی که مرا به این مکان مقدس آوردی و زبانم را به حمدو ثنای خود آشنا ساختی و باطنم را به دوستی خود آشنا کردی و علاقه ام را به چهارده معصومت افزون کردی زبانم را به ذکر و دعا به در گاهت آشنا نمودی و مرا در راهی که در پیش داشتم ثابت قدم گردانیدی و از اینکه به تو فیق نیکو کاری برگماردی و به کار ثواب و عمل صالح ..... و پایداری نمودی شکر الله ، تویی که از عطا و بخشش خود به خلق ، پاداش و ... نمی خواهی و میدانم که اگر می خواستی عذابم کنی و به کیفر گناهان زشتم ... مقتضی عدل تو استحقاق داشتم و از اینکه از تمامی تقصیرات و لغزش هایم درگذشتی از رحمت بی منتهایت بود .

ای امت مسلمان ایران به درگاه احدیت دست بلند کرده و از خدای بخواهید که از عمر ما کم کرده و به لحظه لحظه های عمر این خورشید تابان و این پیرجماران و رهبر عزیزمان امام خمینی بیفزاید و از خدا بخواهید که زیان را از دین ما رفع کند و بر دنیای ما مقررگرداند که زیان دنیا از بین رفتنی است و چندان مهم نیست زیرا زیان آخرت طولانی و باقی است و خدا بخواهید که ضرر اخروی بر شما وارد نیاورد هرچند به دنیایتان ضرر و زیان فاحشی رسد و مالتان و خانواده تان همه از بین برود بازهم به شکر گزاری خدا مشغول شوید و خلاصه آخر کار را اهمیت دهید و زیان دنیا را به چیزی نشمارید و کاری که رضا و خشنودی خداست به هر کاری که هوای نفس و قهرو خشم خداست مقدم شمارید و برای رضای خدا و خلاف هوای نفس کوشید و همیشه در تعارض حق و باطل طرفدار حق و مخالف باطل باشید و بدانید که خدا از ضعیف ترین مرتبه ما را به عزت و قدرت میرساند و از خدا بخواهیم و بکوشیم که با یاری او قوه و قوت خود را به راه اطلاعت و بندگی و معرفتش صرف کنیم نه راه عصیان و ظلم به خلق خدا تا درنتیجه به پاداش نیک و سعادت و بهشت ابدی نائل شویم انشاء الله و از خدا طلب کنیم که با رحمت خود رفتار کند نه با عدل خود بدانید که هیچ دری جزء درگاه رحمت خدا بر روی خلق باز نیست و ای شما منافقین کور دل که دل امیر مومنان علی ( ع ) را شکستید و یاران امام خمینی را از ما گرفتید شما ازاین بارسفر چیزی جزء خفت و خواری با خود حمل نمی کنید و بدانید که دل رنج کشیده مادران شهید داده و خواهران برادراز دست داده همیشه بر شما لعنت و نفرین خواهد فرستاد.

و ای سالارشهیدان حسین بن علی ( ع ) خیلی دوست داشتم که به زیارت قبرشش گوشه ات می آمدم و خاک کربلا را مرحم دردهایم می کردم ولی پروردگار مرا به پیش خود فراخوانده و امیدوارم که زیارت دیدن خودت در آن دنیا نصیبم گردد.
مهدی جان (عج) چقدر دعا کردم که آن روی ماهت را ببینم و امیدوارم که آخرین لحظات عمرم آن رویت که نمی شود آن را به چیزی تشبیه کرد ببینم آقا جان شفیع و واسطه باش میان ما و خدا.

...دوستان و آشنایان اتحاد و همبستگی خود را هرچه بیشتر کنید و به آیه واعتصموبحبل الله جمیعا ولا تفرقوا عمل کرده و بدانید که تنها راه سعادت است در جبهه ها هرچه بیشتر با حالت روحانی و عرفانی و معنوی شرکت کنید و هدف شهید شدن را کنار گذاشته و به نیت کشتن و در هم کوبیدن دشمن به پیش روید که در این میان اگر شهادت سراغتان آمد الحمدالله و اگر هم زنده و پیروز برگشتید بازهم الحمدالله .

در خاتمه پدر و مادر عزیزم اگر در امر حق اولاد و والدین کوتاهی کردم مرا ببخشید و از احسان نیکویی که شما عزیزان در حقم نمودید تشکر کرده و از خدا می خواهم که در مقابل زحمت و تربیت من به شما جزای خیر و صبر عطا بفرماید و با اکرام و احسانتان و اجر و توانتان بیفزاید و از زحمتهایی که در محافظتم در دوران کودکی کشیدید و تا به اینجا رسانیدید سپاسگزاری می کنم و بدانید که اگر شهادتم مورد قبول حق واقع شود حتماً اولین کسانی که شفاعت خواهم کرد شما ها خواهید بود و تا دلتان می خواهد برایم گریه کنید زیرا گریه بر شهید شرکت در حماسه او و هماهنگی با روح اوست و بدانید و خوشحال باشید که خمس فرزندانتان را در راه اسلام داده اید و برادران و خواهرانم را تشویق کرده که در این راه ثابت قدم باشند و از دعاگویی به جان امام خمینی و کمک به جبهه ها و عیادت از مجروحین کوتاهی نکنید و حتماً زیاد به بهشت زهرا ( س ) بروید و به یاد شب اول قبر و فشار و تاریکی داخل آن بیافتید .

و برادران و خواهرانم از اینکه چند سال شمارا اذیت کردم و حق برادری را خوب ادا نکردم شرمنده ام و مرا حلال کنید و از تمام دوستان و آشنایان که در حق شان بدی کردم حلالیت می طلبم و دعا کردن را از یاد نبرید و توبه را از یاد نبرید و مبادا زبانتان را به دروغ و غیبت عادت دهید و اگر کسی طلبی دارد بیاید و بگیرد و اگر از کسی طلبی دارم به خودش می بخشم و از جایی چیزی قبول نکنید.

17/11/61 ساعت 2 نیمه شب
پادگان دوکوهه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ اسفند ۹۳ ، ۱۲:۵۵
رضا نودهی

در بخشی از وصیت‌نامه شهید علی‌مددی آمده است: من این راه را آگاهانه انتخاب کردم و انشاءالله خداوند تبارک و تعالی مرا بپذیرد و مرا در زمره پویندگان راهش جای دهد.

وصیت نامه,شهید,مددی,خاطره,آزمایش,پیکر,گمنام,هویت,تهران,ارتش

 

شهید سعید علی‌مددی، شهید 18 ساله تهرانی است که پیکر وی بعد از گذشت 32 سال، چندی پیش شناسایی شد. پیکر مطهر این شهید والامقام چند سال پیش در جریان تفحص پیدا شده و در 28 اردیبهشت ماه سال 89 به عنوان شهید گمنام در پادگان شهید خضرائی نیروی هوایی ارتش به خاک سپرده شده بود. چندی پیش بعد از گذشت 4 سال از خاکسپاری شهید توسط آزمایش DNA خانواده و تطابق آن با نمونه استخوانی شهید در بانک ژنتیک شهدای گمنام هویت او شناسایی شد و خانواده این شهید در روز 28 مرداد ماه بعد از 28 سال با وی دیدار کردند.

شهید سعید علی مددی متولد 1343 تهران بود که در سال1361 در عملیات بیت المقدس و در شلمچه، منطقه نهر خین به شهادت رسیده و پیکر او در همان منطقه مفقود شده بود. متن وصیت‌نامه این شهید والامقام در ادامه می‌آید:

وصیت نامه,شهید,مددی,خاطره,آزمایش,پیکر,گمنام,هویت,تهران,ارتش

راه جهاد را آگاهانه انتخاب کردم/ راهی که از هابیل شروع و بعد از شهدای انقلاب هم ادامه خواهد داشت

«وجعلنا من بین ایدیهم سداً و من خلفهم سداً فاغشینهم فهم لایبصرون». من «سعید علی‌مددی» بنا به وظیفه شرعی که احساس کردم برای جهاد در جبهه حق علیه باطل به جبهه رفتم و این راه را آگاهانه انتخاب کردم و انشاءالله خداوند تبارک و تعالی مرا بپذیرد و مرا در زمره پویندگان راهش جای دهد. راهی که از هابیل شروع و از هابیل تا حسین(ع) و از حسین(ع) تا شهدای همین انقلاب اسلامی تا معاد ادامه دارد و ادامه خواهد داشت.

این همان راهی است که الان نائب امام زمان(عج) و بت‌شکن تاریخ به یاری خداوند می‌پیماید و مردم در صحنه ما هم رهروان آنند. این همان راهی‌ست که امام حسین(ع) وقتی در صحرای کربلا فریاد «هل من ناصر ینصرنی» و «هل من معین یعنینی» را سرداد عاشقان خدا و رزمندگان اسلام به این فریاد لبیک گفتند و به یاری امام حسین(ع) و حسین زمان ما شتافتند.

وصیت نامه,شهید,مددی,خاطره,آزمایش,پیکر,گمنام,هویت,تهران,ارتش

امام را دعا کنید/نماز را سبک نشمارید

برادران وصیت من که البته بنده کوچک‌تر از آنم که وصیت بکنم؛ این است که امام را دعا کنید طول عمر همراه با عزت نفس و سلامتی جسم، از خدا برای امام گرانقدرمان طلب کنید. برادران؛ نماز را سبک نشمارید امام حسین(ع) وقتی در روز عاشورا ظهر شد با اینکه باران نیر به سویش می‌آید ایستاد و نماز خواند, بعضی‌ها که گفته‌اند با  این باران تیر که نمی‌شود نماز خواند، امام حسین فرمود: اصلاً قیام ما به خاطر نماز بوده, چنان تعریف کرده‌اند که یکی از رزمندگان وقتی با امام زمان(عج) ملاقات کرد.

اگر شفاعت شدم, قول شفاعت شما را می‌دهم

امام زمان به اول نماز خواندن امر کرد من از روی پدر و مادرم و برادرانم و دوستانم خجالت می‌کشم چون خیلی اذیت‌شان کرده‌ام انشاءالله که خداوند مرا مورد عفو قرار دهد و از همه طلب حلالیت می‌کنم و اگر خداوند مقام شفاعت را به من حقیر اعطا کند قول می‌دهم شفاعت شما را بکنم. پانصد تومان پول هم دارم که دویست تومان آن را به عنوان رد مظالم بدهید و بقیه را به جبهه‌ها کمک کنید. دیگر عرضی ندارم به امید دیدار.

(والسلام علی من اتبع الهدی). سعید علی‌مددی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ اسفند ۹۳ ، ۱۲:۵۳
رضا نودهی

شهید سید مرتضی آوینی در شهریور سال 1326 در شهر ری متولد شد تحصیلات ابتدایی و متوسطه‌ی خود را در شهرهای زنجان، کرمان و تهران به پایان رساند و سپس به عنوان دانش‌جوی معماری وارد دانشکده‌ی هنرهای زیبای دانشگاه تهران شد او از کودکی با هنر انس داشت؛ شعر می‌سرود داستان و مقاله می‌نوشت و نقاشی می‌کرد تحصیلات دانشگاهی‌اش را نیز در رشته‌ای به انجام رساند که به طبع هنری او سازگار بود ولی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی معماری را کنار گذاشت و به اقتضای ضرورت‌های انقلاب به فیلم‌سازی پرداخت:

 "حقیر دارای فوق لیسانس معماری از دانشکده‌ی هنرهای زیبا هستم اما کاری را که اکنون انجام می‌دهم نباید به تحصیلاتم مربوط دانست حقیر هرچه آموخته‌ام از خارج دانشگاه است بنده با یقین کامل می‌گویم که تخصص حقیقی در سایه‌ی تعهد اسلامی به دست می‌آید و لاغیر قبل از انقلاب بنده فیلم نمی‌ساخته‌ام اگرچه با سینما آشنایی داشته‌ام. اشتغال اساسی حقیر قبل از انقلاب در ادبیات بوده است... با شروع انقلاب تمام نوشته‌های خویش را -  اعم از تراوشات فلسفی، داستان‌های کوتاه، اشعار و... -  در چند گونی ریختم و سوزاندم و تصمیم گرفتم که دیگر چیزی که "حدیث نفس" باشد ننویسم و دیگر از "خودم" سخنی به میان نیاورم... سعی کردم که "خودم" را از میان بردارم تا هرچه هست خدا باشد، و خدا را شکر بر این تصمیم وفادار مانده‌ام. البته آن چه که انسان می‌نویسد همیشه تراوشات درونی خود اوست همه‌ی هنرها این چنین هستند کسی هم که فیلم می‌سازد اثر تراوشات درونی خود اوست اما اگر انسان خود را در خدا فانی کند، آن‌گاه این خداست که در آثار او جلوه‌گر می‌شود حقیر این چنین ادعایی ندارم ولی سعیم بر این بوده است."

شهید آوینی فیلم‌سازی را در اوایل پیروزی انقلاب با ساختن چند مجموعه درباره‌ی غائله‌ی گنبد (مجموعه‌ی شش روز در ترکمن صحرا)، سیل خوزستان و ظلم خوانین (مجموعه‌ی مستند خان گزیده‌ها) آغاز کرد

"با شروع کار جهاد سازندگی در سال 58 به روستاها رفتیم که برای خدا بیل بزنیم بعدها ضرورت‌های موجود رفته‌رفته ما را به فیلم‌سازی کشاند... ما از ابتدا در گروه جهاد نیتمان این بود که نسبت به همه‌ی وقایعی که برای انقلاب اسلام و نظام پیش می‌آید عکس‌العمل نشان بدهیم مثلاً سیل خوزستان که واقع شد، همان گروهی که بعدها مجموعه‌ی حقیقت را ساختیم به خوزستان رفتیم و یک گزارش مفصل تهیه کردیم آن گزارش در واقع جزو اولین کارهایمان در گروه جهاد بود بعد، غائله ی خسرو و ناصر قشقایی پیش آمد و مابه فیروزآباد، آباده و مناطق درگیری رفتیم... وقتی فیروز‌آباد در محاصره بود، ما با مشکلات زیادی از خط محاصره گذشتیم و خودمان را به فیروزآباد رساندیم. در واقع اولین صحنه‌های جنگ را ما در آن‌جا، در جنگ با خوانین گرفتیم.

گروه جهاد اولین گروهی بود که بلافاصله بعد از شروع جنگ به جبهه رفت دو تن از اعضای گروه در همان روزهای او جنگ در قصر شیرین اسیر شدند و نفر سوم، در حالی که تیر به شانه‌اش خورده بود، از حلقه‌ی محاصره گریخت. گروه بار دیگر تشکل یافت و در روزهای محاصره‌ی خرمشهر برای تهیه‌ی فیلم وارد این شهر شد:

"وقتی به خرمشهر رسیدیم هنوز خونین‌شهر نشده بود شهر هنوز سرپا بود، اگرچه احساس نمی‌شد که این حالت زیاد پر دوام باشد، و زیاد هم دوام نیاورد ما به تهران بازگشتیم و شبانه‌روز پای میز موویلا کار کردیم تا اولین فیلم مستند جنگی درباره‌ی خرمشهر از تلویزیون پخش شد؛ فتح خون."

مجموعه‌ی یازده قسمتی "حقیقت" کار بعدی گروه محسوب می‌شد که یکی از هدف‌های آن ترسیم علل سقوط خرمشهر بود.

"یک هفته‌ای نگذشته بود که خرمشهر سقوط کرد و ما در جست‌و‌جوی "حقیقت" ماجرا به آبادان رفتیم که سخت در محاصره بود تولید مجموعه‌ی حقیقت این گونه آغاز شد."

کار گروه جهاد در جبهه‌ها ادامه یافت و با شروع عملیات والفجر هشت، شکل کاملاً منسجم و به هم پیوسته‌ای پیدا کرد آغاز تهیه‌ی مجموعه‌ی زیبا و ماندگار روایت فتح که بعد از این عملیات تا پایان جنگ به طور منظم از تلویزیون پخش شد به همان ایام باز می‌گردد. شهید آوینی درباره‌ی انگیزه‌ی گروه جهاد در ساختن این مجموعه که نزدیک به هفتاد برنامه است چنین می‌گوید:

"انگیزش درونی هنرمندانی که در واحد تلویزیونی جهاد سازندگی جمع آمده بودند آن‌ها را به جبهه‌های دفاع مقدس می‌کشاند وظایف و تعهدات اداری.




اولین شهیدی که دادیم علی طالبی بود که در عملیات طریق القدس به شهادت رسید و آخرین‌شان مهدی فلاحت‌پور است که همین امسال "1371" در لبنان شهید شد... و خوب، دیگر چیزی برای گفتن نمانده است، جز آن که ما خسته نشده‌ایم و اگر باز جنگی پیش بیاید که پای انقلاب اسلامی در میان باشد، ما حاضریم. می‌دانید! زنده‌ترین روزهای زندگی یک "مرد" آن روزهایی است که در مبارزه می‌گذراند و زندگی در تقابل با مرگ است که خودش را نشان می‌دهد.”

اواخر سال 1370 "موسسه‌ی فرهنگی روایت فتح" به فرمان مقام معظم رهبری تاسیس شد تا به کار فیلم‌سازی مستند و سینمایی درباره‌ی دفاع مقدس بپردازد و تهیه‌ی مجموعه‌ی روایت فتح را که بعد از پذیرش قطع‌نامه رها شده بود ادامه دهد. شهید آوینی و گروه فیلم‌برداران روایت فتح سفر به مناطق جنگی را از سر گرفتند و طی مدتی کم‌تر از یک سال کار تهیه‌ی شش برنامه از مجموعه‌ی ده قسمتی "شهری در آسمان" را به پایان رساندند ومقدمات تهیه‌ی مجموعه‌های دیگری را درباره‌ی آبادان، سوسنگرد، هویزه و فکه تدارک دیدند. شهری در آسمان که به واقعه‌ی محاصره، سقوط و باز پس‌گیری خرمشهر می‌پرداخت در ماه‌های آخر حیات زمینی شهید آوینی از تلویزیون پخش شد، اما برنامه‌ی وی برای تکمیل این مجموعه و ساختن مجموعه های دیگر با شهادتش در روز جمعه بیسم فروردین 1372 در قتلگاه فکه ناتمام ماند.

شهید آوینی فعالیت‌های مطبوعاتی خود را در اواخر سال 1362، هم زمان با مشارکت در جبهه‌ها و تهیه‌ی فیلم‌های مستند درباره‌ی جنگ، با نگارش مقالاتی در ماهنامه‌ی "اعتصام" ارگان انجمن اسلامی آغاز کرد این مقالات طیف وسیعی از موضوعات سیاسی، حکمی، اعتقادی و عبادی را در بر می‌گرفت او طی یک مجموعه مقاله درباره‌ی "مبانی حاکمیت سیاسی در اسلام" آرا و اندیشه‌های رایج در مود دموکراسی، رای اکثریت، آزادی عقیده و برابری و مساوات را در نسبت با تفکر سیاسی ماخوذ از وحی و نهج‌البلاغه و آرای سیاسی حضرت امام(ره) مورد تجزیه و تحلیل و نقد قرار داد. مقالاتی نیز در تبیین حکومت اسلامی و ولایت فقیه در ربط و نسبت با حکومت الهی حضرت رسول(ص) در مدینه و خلافت امیرمؤمنان(ع) نوشت و اتصال انقلاب اسلامی را با نهضت انبیا علیهم‌السلم و جایگاه آن با جنگ‌های صدر اسلام و قیام عاشوا و وجوه تمایز آن از جنگ‌هایی که به خصوص در قرون اخیر واقع شده‌اند و نیز برکات ظاهری و غیبی جنگ و ویژگی رزم‌آوران و بسیجیان، در زمره‌ی مطالبی بود که در "اعتصام" منتشر شد. در مضامین اعتقادی و عبادی نیز تحقیق و تفکر می‌کرد و حاصل کار خویش را به صورت مقالاتی چون "اشک، چشمه‌ی تکامل". "تحقیقی در معنی صلوات" و "حج، تمثیل سلوک جمعی بشر" به چاپ می‌سپرد. در کنار نگارش این قبیل مقالات، مجموعه مقالاتی نیز با عنوان کلی "تحقیقی مکتبی در باب توسعه و مبانی تمدن غرب" برای ماهنامه‌ی "جهاد"، ارگان جهاد سازندگی، نوشت "بهشت زمینی"، "میمون برهنه!"، "تمدن اسراف و تبذیر"، "دیکتاتوری اقتصاد"، "از دیکتاتوری پول تا اقتصاد صلواتی"، "نظام آموزش و آرمان توسعه یافتگی"، "ترقی یا تکامل؟" و... از جمله مقالات آن مجموعه است. این مقالات بعد از شهادت او با عنوان "توسه و مبانی تمدن غرب" به چاپ رسید این دوره از کار نویسندگی شهید تا سال 1365 ادامه یافت. مقارن با همین سال‌ها شهید آوینی علاوه برکارگردانی و مونتاژ مجموعه‌ی "روایت فتح" نگارش متن آن را بر عهده داشت که بعدها قالب کتابی گرفت با عنوان "گنجینه‌ی آسمانی". او در ماه محرم سال 1366 نگارش کتاب "فتح خون" (روایت محرم" را آغاز کرد و نه فصل از فصول ده‌گانه‌ی آن را نوشت. اما در حالی که کار تحقیق در مورد وقایع روز عاشورا و شهادت بنی‌هاشم را انجام داده و نگارش فصل آخر را آغاز کرده بود به دلایلی کار را ناتمام گذاشت.

او در سال 1367 یک ترم در مجتمع دانشگاهی هنر تدریس کرد، ولی چون مفاد مورد نظرش برای تدریس با طرح دانشگاه هم‌خوانی نداشت، از ادامه‌ی تدریس صرف‌نظر کرد. مجموعه‌ی مباحثی که برای تدریس فراهم شده بود، با بسط و شرح و تفسیر بیش‌تر در مقاله‌ای بلند  به نام "تاملاتی در ماهیت سینما" که در فصلنامه‌ی "فارابی" به چاپ رسید و بعد در مقالاتی با عناوین "جذابی در سینما"، "آینه‌ی جادو"، "قاب تصویر و زبان سینما"و... که از فروردین سال 1368 در ماهنامه‌ی هنری "سوره" منتشر شد، تفصیل پیدا کرد. مجموعه‌ی این مقالات در کتاب "آینه‌ی جادو" که جلد اول از مجموعه‌ی مقالات و نقدهای سینمایی اوست. جمع‌آوری و به چاپ سپرده شد.

سال‌های 1368 تا 1372 دوران اوج فعالیت مطبوعاتی شهید آوینی است. آثار او در طی این دوره نیز موضوعات بسیار متنوعی را شامل می‌شود. هرچند آشنایی با سینما در طول مدتی بیش از ده سال مستندسازی و تجارب او در زمینه‌ی کارگردانی مستند و به خصوص مونتاژ باعث شد که قبل از هرچیز به سینما بپردازد. ولی این مسئله موجب بی‌اعتنایی او نسبت به سایر هنرها نشد. او در کنار تالیف مقالات تئوریک درباره  ماهیت سینما و نقد سینمای ایران و جهان، مقالات متعددی در مورد حقیقت هنر، هنر و عرفان، هنر جدید اعم از رمان، نقاشی، گرافیک و تئاتر، هنر دینی و سنتی، هنر انقلاب و... تالیف کرد که در ماهنامه‌ی "سوره" به چاپ رسید. طی همین دوران در خصوص مبانی سیاسی. اعتقادی نظام اسلامی و ولایت فقیه، فرهنگ انقلاب در مواجهه با فرهنگ واحد جهانی و تهاجم فرهنگی غرب، غرب‌زدگی و روشن‌فکری، تجدد و تحجر و موضوعات دیگر تفکر و تحقیق کرد و مقالاتی منتشر نمود.

مجموعه‌ی آثار شهید آوینی در این دوره هم از حیث کمیت، هم از جهت تنوع موضوعات و هم از نظر عمق معنا و اصالت تفکر و شیوایی بیان اعجاب‌آور است. در حالی که سرچشمه‌ی اصلی تفکر او به قرآن، نهج‌البلاغه، کلمات معصومین علیهم‌السلام و آثار و گفتار حضرت امام(ره) باز می‌گشت. با تفکر فلسفی غرب و آرا، و نظریات متفکران غربی نیز آشنایی داشت و با یقینی برآمده از نور حکمت، آن‌ها را نقد و بررسی می‌کرد. او شناخت مبانی فلسفی و سیر تاریخی فرهنگ و تمدن جدید را از لوازم مقابله با تهاجم فرهنگی می‌دانست چرا که این شناخت زمینه‌ی خروج از عالم غربی و غرب زده‌ی کنونی را فراهم می‌کند و به بسط و گسترش فرهنگ و تفکر الهی مدد می‌رساند. او بر این باور بود که با وقوع انقلاب اسلامی و ظهور انسان کاملی چون امام خمینی(ره) بشر وارد عهد تاریخی جدیدی شده است که آن را "عصر توبه‌ی بشریت" می‌نامید. عصری که به انقلاب جهانی امام عصر(عج) و ظهور "دولت پایدار حق" منتهی خواهد شد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ اسفند ۹۳ ، ۱۲:۵۰
رضا نودهی

دفترچه گناهان یک شهید 16 ساله !!!


.

.


در تفحص شهدا ، دفترچه یک شهید 16 ساله که گناهان هر روزش را می نوشت پیدا شد.


گناهان یک هفته او اینها بود :


شنبه : بدون وضو خوابیدم .

یکشنبه : خنده بلند در جمع .

دو شنبه : وقتی در بازی گل زدم احساس غرور کردم .

سه شنبه : نماز شب را سریع خواندم .

چهارشنبه : فرمانده در سلام کردن از من پیشی گرفت .

پنجشنبه : ذکر روز را فراموش کردم .

جمعه : تکمیل نکردن 1000 صلوات و بسنده به 700 صلوات .


راوی که یکی از بچه های تفحص شهدا بوده می نویسد :

 دارم فکر می کنم چقدر از یک پسر شانزده ساله کوچکترم...


ما چی؟؟؟؟؟؟

کجای کاریم؟؟؟!!!!حرفامون شده رساله توجیه المسائل!!


۱_غیبت…تو روشم میگم

۲_تهمت…همه میگن

۳_دروغ…مصلحتی

۴_رشوه...شیرینی

۵_ماهواره...شبکه های علمی

۶_مال حرام ...پیش سه هزار میلیارد هیچه!

۷_ربا...همه میخورن دیگه 

۸_نگاه به نامحرم...یه نظر حلاله

۹_موسیقی حرام....ارامش بخش

۱۰_مجلس حرام... یه شب که هزار شب نمیشه

۱۱_بخل...اگه خدا میخواست بهش میداد

و.....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ اسفند ۹۳ ، ۲۱:۴۲
رضا نودهی

zendegi-nameh-babaee

شهید عباس بابایی، بزرگ مردی که در مکتب شهادت پرورش یافت مجاهدی که زهد و تقوایش بسان دریایی خروشان بود و هر لحظه از زندگانیش موج ها در برداشت. مرد وارسته ای که سراسر وجودش عشق و از خودگذشتگی و کرامت بود، رزمنده ای که دلاور میدان جنگ بود و مبارزی سترگ با نفس اماره ی خویش. از آن زمان که خود را شناخت کوشید تا جز در جهت خشنودی حق تعالی گام برندارد. به راستی او گمنام، اما آشنای همه بود. از آن روستاییِ ساده دل، تا آن خلبان دلیر و بی باک. شهید بابایی در سال ۱۳۲۹، در شهرستان قزوین دیده به جهان گشود. دوره ی ابتدایی و متوسطه را در همان شهر به تحصیل پرداخت و در سال ۱۳۴۸، به دانشکده خلبانی نیروی هوایی راه یافت و پس از گذراندن دوره آموزش مقدماتی برای تکمیل دوره به آمریکا اعزام شد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ بهمن ۹۳ ، ۱۲:۴۵
رضا نودهی

shahid-zeynodin

جنگی که در شهریور ۱۳۵۹ه ش توسط دیکتاتور معدوم عراق ،صدام حسین به مردم ایران تحمیل شد؛ظهور اسطوره هایی رادر پی داشت که غیر از تاریخ صدر اسلام،در هیچ برهه ای از تاریخ بشرنشانی از آنها نیست.
ومهدی زین الدین یکی از این اسطوره هاست؛اسطوره ی زنده.

سال ۱۳۳۸ ه ش در کانون گرم خانواده‌ای مذهبی، متدین و از پیروان مکتب سرخ تشیع، در تهران دیده به جهان گشود. مادرش که بانویی مانوس با قرآن و آشنای با دین و مذهب بود برای تربیت فرزندش کوشش فراوانی نمود. داشتن وضو، مخصوصاً هنگام شیردان فرزندانش برایش فریضه بود و با مهر و محبت مادری، مسائل اسلامی را به آنها تعلیم می‌داد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ بهمن ۹۳ ، ۱۲:۴۴
رضا نودهی

شهید محمد جهان آرا

تولد و کودکی به سال ۱۳۳۳ در خانواده‌ای مستضعف، مسلمان، متعهد و دردکشیده در خرمشهر متولد شد. پایبندی خانواده او (بویژه پدرش) به اسلام عزیز باعث گردید که از همان کودکی عشق به خدا و خاندان عصمت و طهارت(ع) در جان و قلب محمد ریشه دواند. از همین ایام وی تحت نظر پدر بزرگوارش به فراگیری قرآن مجید پرداخت. فعالیتهای سیاسی – مذهبی فعالیتهای سیاسی – مذهبی شهید جهان‌آرا از شرکت در جلسات مسجد امام صادق(ع) خرمشهر شروع شد. واز همان زمان مبارزه جدی او علیه طاغوت آغاز شد. در سال ۱۳۴۸ – در سن ۱۵ سالگی – تحت تاثیر جنبش اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی(ره) همراه عده‌ای از دوستان فعال مسجدی‌اش وارد مبارزات سیاسی شد. ابتدا به برپایی جلسات تدریس و تفسیر قرآن در مساجد پرداخت؛ ضمن آنکه در مبارزات انجمنهای اسلامی دانش‌آموزان نیز شرکتی فعال داشت. در اواخر سال ۱۳۴۹ همراه برادرش به عضویت گروه مخفی حزب‌الله خرمشهر درآمد. افراد این گروه با هم میثاقی را نوشته و امضاء کردند و در آن متعهد شدند که تحت رهبری حضرت امام خمینی(ره) تا براندازی رژیم منفور پهلوی از هیچ کوششی دریغ نکرده و از جان و مال خویش برای تحقق این امر مضایقه نکنند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ بهمن ۹۳ ، ۱۲:۴۳
رضا نودهی